کیانمهرکیانمهر، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

دردونه منو باباش

ورود به ماه نهم

الهی که من قربونت برم پسر قشنگم... تو اخرین سونو گرافی که دیروز با بابا رفتیم مشخص شد که شما دو کیلو نیم وزن داریم ..یعنی داری کم کم مرد میشی .... شما الان دقیقان هشت ماهه که تو دل مامانت هستی..و مامان عاشقانه دوستت داره مامانی و بابایی و خاله ها اومدن و اتاق قشنگت رو چیدن....مادر جون و مامانی هم ساک بیمارستانت رو بستن و دیگه همه کم کم منتظر این هستن که پاهای قشنگت رو توی این دنیا بزاری و بشی شیرینی زندگیمون خاله پریسا هم به زودی یه نی نی قشنگ برامون میاره که با تو همسن و سال میشه تقریبان... شما تو دل مامان خیلی تکون میخوری هر وقت دستم رو روی شکمم میزاری همونجا لگد میزنه یا سرت رو فشار میدی... خاله ها وقتی باهات حرف میزنن ت...
3 شهريور 1393

ماه هشتم

سلام پسر قشنگم... الهی قربونت برم که دائم تو دل مامان داری وول میخوری...با پاهات لگد میزنی و خودت رو کش میدی جوری که مامان دردش میگیره.. خواب شب با وجود شما داره سخت تر و سخت تر میشه..خدارو شکر شبا معمولن خوابی ولی بزرگ شدن شکم و مشکلات معده و دسشویی رفتن هر نیم ساعت نمیزاره که مامان یه خواب راحت بره... بابا مسعود کلی هوای مامان رو داره..کارای خونه رو انجام میده تقریبان و مراقبه که به من فشار نیاد..اینا همش به عشق شماس این هفت هشت هفته هم انشالا به خوبی بگذره و تو دردونم بیای تو بغلم... تو معمولن در طول روز تکون میخوری... خیلی سکسکه میکنی.... فکر میکنم الان که من تو هفته 32 هستم شما حدود دو کیلو وزن گرفته باشی..مطمئن نیس...
13 مرداد 1393